هي كله پوك! گرمايش زمين واقعيت دارد


 

نويسنده: يوجين رابينسون(1)




 

چكيده:
 

بارش برف و بوران‌هاي سنگين زمستان در مناطق شمال شرق آمريكا كه با انتشار مداركي حاكي از اغراق در اثرات تغييرات آب و هوايي در يكي از مدارك سازمان ملل و چند خبر مشابه ديگر همزمان شده بود، بحث جديدي را در ميان سياست مداران و صاحب‌نظران آمريكايي برانگيخته است. آنها با طرح اين استدلال كه اين بارش‌ها نظر كارشناسان آب و هوايي مبني بر گرم شدن كره زمين را ابطال ميكنند، سعي دارند بر تصويب طرح‌هاي وعده داده شده باراك اوباما براي مشاركت در اقدامات پيش‌گيرانه مربوط به تغييرات آب و هوايي تأثير بگذارند. آنچنان كه نويسنده اين مقاله عنوان ميكند، در صورت پذيرش چنين استدلالي از سوي مردم آمريكا، بايد به سلامت عقلي آنها شك كرد. يكي ديگر از برداشتهايي كه مي‌توان از اين قبيل بحثها كرد، آگاهي از استعداد شديد تأثير پذيري آمريكاييان از جنجالهايي است كه رسانه‌هاي آمريكايي بر پا ميكنند.
ما ملتي هستيم كه انسان را روي كره ماه پياده كرديم، پس ما احمق نيستيم. فقط وانمود مي‌كنيم كه احمقيم، بله؟ به راستي آيا ما اين «استدلال» را جدي گرفتهايم كه توفانهاي همراه با برف سنگيني كه در هفتههاي اخير به منطقه شمال شرق كشور هجوم آورده اند، شاهدي ـ يا حتي مدركي ـ هستند از اينكه تغييرات آب و هوايي نوعي كلك و حقه است؟ چنين استدلالي، به طرزي باورنكردني احمقانه است. با اين حال برخي مقامات در واشنگتن چنين اراجيفي را باور دارند. سناتور جمهوري‌خواه جيم آينهوفه از اوكلند، خانواده‌اش را واداشت تا در نزديكي ساختمان كنگره، يك كلبه اسكيمويي بسازند و خودش اسم آن را «خانه جديد ال گور» گذاشت. سناتور جمهوري خواه جيم دميت از كاروليناي جنوبي در تويتر لاف زد كه بارش برف تا «زماني كه ال گور عمويش را صدا نزده» ادامه خواهد يافت. سران سخنگو جداً در حال بحث بر سر اين هستند كه آيا اين برف و بوران‌هاي بي سابقه، دورنماي اميدواريها براي قانون‌گذاري جامع در ارتباط با سياست‌هاي انرژي و تغييرات آب و هوايي را ـ كه يكي از اولويت‌هاي نخست پرزيدنت باراك اوباماست ـ محكوم به فنا خواهند كرد يا نه.
اين درست است كه طبق سوابق موجود، واشنگتن در حال سپري كردن پربرف ترين زمستان خود است. من براي اينكه بتوانم روزنامه صبح سه شنبه را از جلوي خانه ام بردارم، مجبور شدم لباس مخصوص كوهنوردي بپوشم، چون حياط جلوي خانه ام بيشتر شبيه يك يخچال قطبي شده بود. من معمولاً بيست دقيقهاي به محل كارم مي‌رسم. اما آن روز بيشتر از يك ساعت طول كشيد تا به محل كارم برسم، چرا كه مجبور شدم با زحمت راهم را در ميان خيابان‌هايي كه برف سنگيني آنها را پوشانده بود باز كنم تا به مسير خود ادامه دهم. اما اين وضعيت در مقايسه با صبح روز پنج شنبه هيچ چيز نبود. آن روز وقتي بيدار شدم، متوجه شدم كه اتومبيلم كه در جلوي خانه ام متوقف بود، در زير برفي سنگين كه لايه يخي به قطر دو فيت روي آن تشكيل شده بود، مدفون شده است. من آن روز يك قرار براي ساعات اوليه صبح داشتم. بنابراين مجبور شدم صبحانه نخورده از خانه بيرون بزنم. مي‌ترسم اولين چيزي كه آن روز صبح همسايه‌هايم از من شنيدند، كلماتي عجيب و با لحني غير دوستانه باشد.
با اين حال هنوز اين تجربه ناخوشايند، من را آنقدر از كوره به در نبرده كه ملت را با اين حرف‌ها سرگرم كنم كه يك يا دو بوران برف ـ در شهري كه هر ساله در آن برف مي‌بارد ـ مي‌تواند شواهد علمي حاكي از تغييرات آب و هوايي را ابطال كند.
حتي از مخيّله من نيز عبور نكرد كه اين قيامت برفي، اگر چه بايد باعث ناراحتي شود، مي‌تواند به طور معناداري بحث بر سر قانون‌گذاري درباره آب و هوا را تغيير دهد. چنين چيزي به شدت احمقانه است. همان طور كه استفن كلبرت كمدين اشاره كرده است، اين حرف مثل اين است كه در شب به بيرون نگاه كني، تاريكي را ببيني و نتيجه بگيري كه «خورشيد نابود شده است». حتي همان طور كه سناتورها آينهوفه و دميت مطمئناً خبر دارند، زمين آنقدر بزرگ است كه همزمان، يك جاي آن مي‌تواند سرد و جاي ديگرش گرم باشد و اين مفهومي كليدي است. حتي اگر سراسر ايالات متحده سرد باشد، باز هم اين كشور معادل كمتر از دو درصد سطح زمين است.
كساني كه مي‌خواهند از زمستان سخت امسال براي «ابطال» اين تئوري استفاده كنند كه جوّ زمين در حال گرم شدن است، بايد متوجه باشند كه شواهد لطيفه آميز هميشه دو وجه دارند. قبل از بازي‌هاي المپيك زمستاني در ونكوور، برگزاركنندگان اين بازي‌ها مجبور شدند براي حمل برف به پيست‌هاي اسكي، از هواپيما و وسايل ديگر استفاده كنند، چون زمستان آنجا به طور غير معمولي گرم بوده است. اطلاعات مقدماتي كارشناسان آب و هوايي نشان مي‌دهد كه ژانويه از لحاظ درجه دماي جهاني، عملاً گرم‌تر از حد معمول بوده است. خوشگذرانهاي حاضر در كارناوال سالانه ريودوژانيرو كه روز پنج شنبه خاتمه يافت، از گرماي غيرمعمولي كه دمايش به بيشتر از صد درجه فارنهايت مي‌رسيد، له له زدند. خوشبختانه رسم اين كارناوال اين است كه افراد لباس زيادي بر تن نداشته باشند.
چند ماه گذشته، براي كساني كه آنقدر دل و جرئت دارند كه خود را «كارشناس آب و هوايي» بنامند، ماههاي بدي بوده است. اول اينكه تعداي ايميل به دست آمد كه نشان مي‌دادند، برخي پژوهشگران برجسته، اطلاعاتي را كه با تئوري‌هاي آنها منطبق نبوده اند، بي اهميت گرفته‌اند و شايد حتي مشتاق ناديده گرفتن آنها بوده اند. سپس معلوم شد كه در يك مدرك رسمي سازمان ملل در مورد تغييرات آب وهوايي، روند ذوب شدن يخچال‌هاي هيماليا بيش از حد واقعي برآورد شده است. همراه با آشكار شدن برخي نمونه‌هاي شلختگي و بي دقتي، زمستان نيز سخت‌تر از حد معمول شد. منتقدان اغراق مي‌كنند و احساس ميكنند لحظه متوقف كردن تمام اقدامات جهاني براي رسيدگي به تأثير انسان بر دماي بيوسفر فرا رسيده است.
اما خبرهاي بدي هم هست كه ماههاست تغييري نكرده اند: چندين دهه مطالعات انجام شده توسط دانشمندان در گوشه و كنار جهان به اين نتيجه رسيده است كه زمين در حال گرم شدن است و بشر مسئول اين گرمايش است. دهه گذشته گرم ترين دهه به ثبت رسيده در تاريخ بشر بوده است. از اثرات تغييرات آب و هوايي مي‌توان به افزايش ميزان بارندگي ـ نه فقط باران بلكه برف ـ و نيز توفان‌هاي بزرگ تر اشاره كرد. چيزي كه زمستان امسال مشاهده كرديم، اجماع دانشمندان را مبني بر اينكه گرمايش زمين واقعيت دارد، اثبات مي‌كند نه ابطال.
اما سؤال بي پاسخ مانده‌اي وجود دارد كه از كارشناسان آب و هوايي ميخواهم آن را مد نظر قرار دهند: لطفاً به من بگوييد، يخچال رابينسون كه درست پشت در خانه من تشكيل شده است، كي ذوب مي‌شود!؟
منبع: www.truthdig.Com

پي نوشت:
 

1ـ Eugene Robinson، روزنامه‌نگار مستقل.
 

منبع: نشريه سياحت غرب شماره 81